ساعد سهیلی؛ بازیگر توانایی است که در کمتر از یک دهه توانست تبدیل به یکی از مهمترین چهرههای سینمایی ایران بشود. شاید فرزند سعید سهیلی (کارگردان) بودن در ورودش به عرصه بازیگری بیتاثیر نبود ولی او با پیشرفت سریعی که در این مسیر داشت، ثابت کرد خودش توانایی ماندن و پیش رفتن در این پیشه را دارد که اگر بهغیر از این بود خیلی زود از سینما فاصله میگرفت و اهالی سینما او را کنار میگذاشتند همانطور که خیلیها با تکیه بر پدر یا مادر هنرمندشان وارد این حرفه شدند و دست از پا درازتر به خانه برگشتند. سهیلی در حال حاضر دو فیلم «پات» و «۵۰ کیلو آلبالو» را در حال اکران دارد که هر کدام در ژانر متفاوتی قصه خود را روایت میکنند. سهیلی معتقد است که باید بهعنوان یک بازیگر گونههای مختلف سینما را تجربه کند. گرچه به گفته خودش هنوز نتوانسته به ایدهآلش برسد و برای رسیدن به آن نقطه تمام سعی و تلاش خود را بهکار گرفته است. در ادامه متن کامل گفتوگوی ما با این بازیگر را میخوانید.
«پات» كمهزينهترين و همدلترين فيلم تاريخ سينما در گينس
سال ۱۳۹۰ گروه کوچکی دور هم جمع شدیم و بهصورت رفاقتی سعی کردیم «پات» را برای حمایت از حیوانات کار کنیم. اینکه انسان باید چه رفتاري نسبت به جانوران دیگر داشته باشد مساله مهمی است، متاسفم كه رفتار خیلی از ما با حیوانات، انساني نيست و نیاز به فرهنگسازی دارد.
چه چیزی در فیلمنامه «پات» شما را به بازی در آن ترغیب کرد؟
«پات» یکی از اولین تجربههای جدی من در زمینه بازیگری بود. در سال ۱۳۹۰ گروه کوچکی بودیم که دور هم جمع شدیم و بهصورت رفاقتی سعی کردیم فیلمی در حمایت از حیوانات کار کنیم. این اولین دغدغه ما برای ساخت فیلم بود. در وهله دوم تمام سعیمان را کردیم که کاری آبرومند بسازیم و بتوانیم سربلند از آن بیرون بیاییم. من هم سهم کوچکی در فیلم داشتم. همانطور که میدانید نقش اول این فیلم را یک سگ ایفا کرده است.
تجربه همبازی شدن با یک حیوان چگونه بود؟ آیا آموزش خاصی به شما داده شد که بتوانید با این سگ همراه شوید؟
در طول کار با این سگ اتفاقات عجیبی افتاد که به احساس بالای این حیوان برميگشت. یک سکانس در فیلم وجود دارد که من باید در آن فریاد میزدم و گریه میکردم. سگ در صحنه رها بود وقتی من گریه میکردم، سگ به سمتم میآمد. اوایلش میترسیدم، چون جثه بزرگی داشت و یک دفعه به سمتم میآمد و خودش را به من میچسباند. در دو، سه برداشت اول خیلی ترسیدم و برداشت خراب شد ولی در برداشت چهارم متوجه شدم او قصد آسیب رساندن به من را ندارد و فقط میخواهد با این کار همدردیاش را به من نشان دهد. این تجربه جالبی برایم بود. مربی سگ هم خیلی به ما کمک کرد تا بهتر با او ارتباط برقرار کنیم ولی زمان زیادی از امیر تودهروستا (کارگردان) برای بازی گرفتن از این سگ گرفته میشد تا بتواند تمام عکسالعملهایی که مدنظرش بود را از او بگیرد ولی با حوصله توانست چیزی که مدنظرش بود را بهدست آورد.
درباره کاراکتری که خودتان نقشش را ایفا میکنید؛ توضیح بدهید. چگونه یک کارتنخواب معتاد را برای خودتان تبدیل به یک کاراکتر شناخته شده کردید؟ آیا مطالعه یا تحقیق خاصی روی این نوع شخصیتها کردید؟
من جایی بزرگ شدهام که این نوع آدمها را زیاد دیدهام؛ آدمهایی که بهشدت نیاز مالی دارند. این در ناخودآگاه ذهن من تصویری ساخته است که هیچگاه پاک نخواهد شد. برای بازی در نقش این کاراکتر هم به اطلاعاتی که در ذهنم داشتم رجوع کردم و پرورشش دادم.
تودهروستا چقدر در هدایت شما برای بازی در این نقش موثر بود؟
به هر حال ما خودمان را به کارگردان میسپاریم و او ما را هدایت میکند. من هم سعی کردم چیزی را که کارگردان مدنظرش است به اجرا برسانم. در واقع معتقدم بازي موفق يا ناموفق يك بازيگر تاثير مستقيم به عملكرد كارگردان دارد.
گریم و لباس چقدر در ایفا این نقش موثر بوده است؟
این کار، گریم و لباس خاصی نداشت. لباسم را خودم جور کردم و امیر تودهروستا هم آنرا تایید کرد. این فیلم با امکانات خیلی خیلی پایین ساخته شده و در آن زمان سینمایی بهعنوان هنر و تجربه وجود نداشت بنابراین فکر نمیکردیم بشود روزی فیلم را اکران کرد چون کسی مایل نبود روی فیلم سرمایهگذاری کند، اين فيلم ميتواند با عنوان كمهزينهترين و همدلترين فيلم تاريخ سينما در گينس ثبت شود (ميخندد).
خوشبختانه در جشنوارههای بینالمللی به این فیلم توجه شد و اكران هنر و تجربه هم براي ما شانس خوبی بود که به این واسطه مخاطبان بیشتری بتوانند فیلم را ببینند.
زمانی که شما در «پات» بازی کردید هنوز تبدیل به یک بازیگر چهره نشده بودید. با توجه به کوتاه بودن این نقش، اگر قرار بود بازی در «پات» الان به شما پیشنهاد شود حضور در آنرا میپذیرفتید؟
اینکه انسان باید چه رفتاري نسبت به جانوران دیگر داشته باشد، مساله مهمی است. متاسفم كه رفتار خیلی از ما با حیوانات، انساني نيست و نیاز به فرهنگسازی دارد بنابراين اينكه من نقش چندم فيلم باشم يا نقش اول، در برابر اين فاجعه غيرانساني بياهميت است.
..........................
«۵۰ کیلو آلبالو» ايدهآلم نبوده و نيست
هر کسی سلیقه شخصی خود را دارد و این نوع کمدی سلیقه من نیست. در مورد بد یا خوبش صحبت نمیکنم، قطعا «پنجاه كيلو آلبالو» فيلم خوب و موفقي است فقط از منظر سلیقه به آن اشاره میکنم.
علاوه بر «پات» در حال حاضر «۵۰ کیلو آلبالو» را در حال اکران دارید. فیلمی که کاملا فضای متفاوتی با «پات» دارد. شما را بهعنوان بازیگری میشناسیم که همیشه در فضاهای رئالیستی بازی کرده است. چه چیزی در «۵۰ کیلو آلبالو» شما را ترغیب به بازی در این فضای متفاوت کرد؟
همیشه دوست دارم گونههای مختلف سینما را تجربه کنم. حس کردم «۵۰ کیلو آلبالو» تجربه متفاوتی در کارنامه کاری من خواهد بود. در ابتدا که فیلمنامه را خواندم برایم جذاب بود و دوست داشتم بازی در آنرا تجربه کنم. الان هم که استقبال مردم را از این فیلم میبینم و متوجه میشوم که خيليها چهار تا پنج بار به دیدن این فیلم رفتهاند، دلگرم میشوم. این را هم باید بگویم وقتي وارد اين عرصه شدم هيچ وقت ايدهآل من «۵۰ کیلو آلبالو» نبوده و نيست.
آن ایدهآل چیست که هنوز برای ساعد سهیلی فراهم نشده است؟
منظورم از ایدهآل، سلیقه من در سینما است. هر کسی سلیقه شخصی خود را دارد و این نوع کمدی سلیقه من نیست. در مورد بد یا خوبش صحبت نمیکنم، قطعا «پنجاه كيلو آلبالو» فيلم خوب و موفقي است فقط از منظر سلیقه به آن اشاره میکنم و اینکه چه ایدهآلی دارم را ترجیح میدهم پیش خودم نگه دارم و بیان نکنم و به سمت آن حرکت کنم.
انشااله همینطور است و به ایدهآلتان میرسید ولی صحبت نکردن از ایدهآلتان باعث میشود کسی نداند شما به چه چیزی فکر میکنید و تا زمانی که ایدهآل شما مشخص نباشد ممکن است کسی در آن زمینه به شما پیشنهادی ندهد.
من منتظر کسی نیستم که سراغم بیاید، این من هستم که باید به سمت ايدهآلم بروم؛ باید با عملکردم و با تلاشی که برای رسیدن به هدفم میکنم به آن برسم.
امیدوارم این اتفاق برایتان رخ دهد. برگردیم به نقش شما در «۵۰ کیلو آلبالو». شخصیتهایی که شما و هستی مهدوی نقششان را بازی میکردید برخلاف بقیه کاراکترها که بازی فانتزی داشتند، کاملا رئالیستی اجرا شده بود. این شیوه اجرا به خواست خودتان صورت گرفت یا کارگردان چنین نظری داشت؟
در مورد این فیلم خیلی با کارگردان صحبت و مشورت کردیم که بهتر است چه اتفاقی بیفتد و هرکس چه بازیای را اجرا کند و چه راهی را برود. در نهایت با دستور کارگردان به این نتیجه رسیدیم که من و هستی مهدوی (بازیگر نقش آیدا) خیلی ساده و رئالیستی بازی کنیم و توسط فيلمنامه و رفتار بقيه كاراكترها در موقعیتی کمدی قرار بگیریم. بهنظر من در سینمای كمدي وقتی بازیگر در یک موقعیت کمیک قرار ميگیرد، مخاطب بيشتر ميخندد. من هم دوست داشتم بیشتر از کمدی موقعیت بهره ببرم تا اینکه بخواهم یک بازی خاص و فانتزی داشته باشم و با حرکات عجیب و غریب تماشاگر را بخندانم.
نوع کمدی «۵۰ کیلو آلبالو» شبیه به کمدیهای دهه پنجاه بیلی وایلدر است. آیا در پیشتولید درخصوص این شباهت صحبتی کرده بودید؟
بله؛ کاملا. حتی کارگردان دوست داشت قسمتي از همین فیلمهای کمدی دهه پنجاه را در فیلم هم ببينيم و تعمدي بودن آن حس شود. صرفا قرار بود نیم نگاهی به آن سینما داشته باشیم. در زمان پیشتولید هم سكانسهايي از آن فیلمها را در دفتر تماشا کردیم.
میتوانید نام آنها را بگویید؟
این موضوع مربوط به هفت- هشت ماه پیش میشود و الان خیلی حضور ذهن ندارم.
در یکی از گفتوگوهایتان به این موضوع اشاره کرده بودید که من پیشبینی میکردم که «۵۰ کیلو آلبالو» با استقبال خوبی روبهرو شود. دلیل این پیشبینی از جانب شما چه بود؟ چون منتقدان و اهالی هنر نظر مساعدی روی این فیلم ندارند.
نه تنها من، بلکه کسانی که فیلم را در اکران نوروزی قرار دادند هم این حدس را میزدند که «۵۰ کیلو آلبالو» فیلم پرفروشی بشود. وقتی در حال فیلمبرداری این کار بودیم، من تنها کسی بودم که فروش خیلی بالایی را برای فیلم پیشبینی کردم ولی در حال حاضر فروش آن از پیشبینی من هم بالاتر رفته است.
شما فکر میکردید چقدر بفروشد؟
من گفتم هفت میلیارد میفروشد ولی در حال حاضر ۱۳ میلیارد فروخته است.
چرا فکر میکردید اینقدر میفروشد؟
«۵۰ کیلو آلبالو» فیلمنامه درست و جذابی داشت و روزبهروز که از فیلمبرداری میگذشت، متوجه میشدم که حس و حال کار به درستی اجرا میشود. مطمئن بودم فیلم گرمی خواهد شد. ضمن اينكه عوامل قدرتمندي مثل ماني حقيقي، عليرضا برازنده، فرامرز ابوالصدق، شركت هدايت فيلم و... در پشت صحنه همراه ما بودند كه قبلا امتحانشان را پس دادهاند.
کارگردان «۵۰ کیلو آلبالو» در این فیلم اولین تجربهاش در ژانر کمدی را پشت سر میگذاشت و در هیچکدام از آثار دیگرش حتی رنگ و بویی از کمدی هم دیده نمیشد. آیا برای شما بهعنوان بازیگر حضور در این کار از این منظر یک ریسک به حساب نمیآمد که کارگردانی که «کنعان» و «پذیرایی ساده» میسازد، حالا قرار است «۵۰ کیلو آلبالو» را بسازد که یک کمدی فانتزی است؟
وقتی وارد این پروژه شدم متاسفانه فقط فيلم «پذيرايي ساده» را از این کارگردان ديده بودم ولی وقتی او در زمان پیشتولید با آگاهی کامل از سینمایکمدی صحبت میکرد و خیلی روی جزییات حساسیت نشان میداد، دلگرم میشدم و سعی میکردم تمام انرژیام را برای فیلم بگذارم تا آبرومند و موفق از آب در بیاید.
اشاره کردید وقتی بازی در این فیلم به شما پیشنهاد شد فقط يك فيلم از این کارگردان را دیده بودید. این انگیزه برایتان وجود نداشت که برای آشنا شدن با طرز فکر این کارگردان کارهای قبلی او را ببینید؟
وقتی با کارگردان صحبت میکنم و متوجه میشوم او برای ساخت فیلمش انگیزه و آگاهي دارد، ناخودآگاه من هم انگیزه پیدا میکنم. برایم زیاد فرقی ندارد که آن کارگردان که باشد بلکه مهمتر از آن، انگیزه و آگاهي است که در پس ساخت یک فیلم قرار دارد. در واقع بدون انگيزه در هيچ فيلمي حاضر نخواهم شد.
در پشت صحنههای فیلم «۵۰ کیلو آلبالو» کارگردان فیلم، بیشتر از بقیه عوامل از صحنهها خندهاش میگرفت. آیا برای بقیه اعضای گروه هم این صحنهها خندهآور بودند؟
در بیشتر جاها از خنده عوامل پشت دوربین خندهام میگرفت. سروصدایی که پشت دوربین میآمد و ما در جلوی دوربین میشنیدیم من را به خنده میانداخت و کارگردان مجبور میشد کات بدهد ولی این انرژی مثبتی که کارگردان و عوامل پشت دوربین داشتند به ما منتقل میشد و ما هم با انرژی مضاعف کار میکردیم. به من خیلی خوش گذشت و رفاقت سر فیلمبرداری جریان داشت.
بعد از حرفی که این کارگردان در خصوص خبرنگاران زد و با لحن بدی که داشت به این قشر بیاحترامی کرد، اهالی رسانه تصمیم گرفتند هیچ صحبتی با او نداشته باشند. آیا او سر صحنه هم با عوامل چنین رفتار ناشایستی داشت؟
خیلی از همکاری با او راضیام، اتفاقا خیلی روی مسائل اخلاقی حساس هستم. بهنظرم احترام به همه عوامل از کوچک تا بزرگترین عضو، مساله بسیار مهمی است که حقیقی به همه آنها توجه داشت و این برای من باارزش بود. بهنظرم در مورد حرفی که او به خبرنگاران زده، فقط یک سو تفاهم رخ داده است.
چرا تصور میکنید یک سو تفاهم بوده است؟ وی خیلی واضح به خبرنگاران توهین کردند و گفتند نباید با خبرنگارهای دو زاری حرف زد.
این اولین حرفی بود که وی زد و خیلی زود هم آنرا از صفحه شخصی اینستاگرامش برداشت و دیگر هم در مورد آن حرفی نزد. برای همین فکر میکنم با توجه به شناختی که از او دارم این یک سو تفاهم بوده است. شاید منظورش عده محدودی که در ذهنش بودهاند، بوده است؛ شاید او نباید احساسی و باعجله عمل میکرد. من حرفي را که حقیقی زده است تایید نمیکنم و میگویم بايد بیشتر به مطلبي که در صفحهاش نوشت، فکر ميكرد ولی با شناختی که از او دارم تصورم این است که فقط یک سو تفاهم رخ داده است.
حالا که حضور در یک فیلم کمدی را هم تجربه کردهاید؛ به نظرتان بازی در کدامیک برای بازیگر سختتر و چالش برانگیزتر است. فیلمهای جدی یا کمدی؟
هر دو آنها میتواند چالشبرانگیز باشد. به این برمیگردد که فیلمنامه چگونه باشد. یک فیلنامه کمدی ممکن است خیلی چالشبرانگیزتر از یک فیلمنامه جدی باشد و شاید هم برعکس. کاملا به فیلمنامه بر میگردد.
هفته گذشته اتفاق تاریخسازی برای سینمای ایران رخ داد؛ شهاب حسینی و اصغر فرهادی جوایز مهمی را از جشنواره کن دریافت کردند. درخصوص این رویداد چه نظری دارید؟
این اتفاق، تعداد زيادي از مردم ایران را خیلی خوشحال کرد و باعث افتخار ما بود. امیدوارم این اتفاقهاي بزرگ همچنان ادامه پیدا کند.
چرا تعدادی از مردم ایران؟
چون یک سری افراد متاسفانه موفقیت سینما را در جشنوارههای بینالمللی دوست ندارند و رفتاري دارند که متقاعد کننده نیست. من متوجه نمیشوم چرا این دسته از افراد به اتفاقهای خوبی که برای سینمای ایران میافتد علاقه ندارند و الان ديگر كوتهبينيشان خندهدار شده است.
اتفاقی که برای شهاب حسینی افتاد شاید نهایت آرزوی خیلی از بازیگران باشد، شما برای خودتان این تصویر را در آینده میبینید؟
اتفاق خيلي بزرگ و غرورآميزي است ولي فکر نمیکنم این اتفاق نهایت آرزوی یک بازیگر باشد؛ خود شهاب حسینی هم مطمئنا این نهایت آرزویش نیست، زندگي جريان دارد و حالا بايد منتظر اتفاقهاي مهمتر و ارزشمندتر براي شهاب حسيني باشيم. اگر از اين زاويه كه شما ميگوييد نگاه كنيم، بازيگران بايد بعد از جايزه اسكار و كن يا برلين، سينما را كنار بگذارند! از نظر من بالاترین اتفاقها و آرزوها این است که فیلم مهم و بزرگی کار کني كه مردم آنرا دوست داشته باشند.
اگر اینطور باشد و صرف دوست داشتن مردم برایتان در اولویت باشد؛ یعنی احتمالا «۵۰ کیلو آلبالو» تاکنون مهمترین اتفاق زندگی شما بوده است. بله؟
شايد با من شوخي ميكنيد! منظورم در وجه بینالملل است. وقتی فیلمی تا این اندازه موفق باشد که حجم بالايي از مخاطبان را در سطح جهان به خود جذب کند یعنی یک موفقیت بزرگ و بسیار ارزشمند و در وهله دوم جوایزی که فیلم گرفته میتواند موفقیت دیگری به حساب بیاید.
ارسال نظر